طراحی چارچوب راهبرد محتوایی (استراتژی محتوایی)
چگونگی تدوین راهبرد محتوا
چگونگی تدوین راهبرد محتوا
راهبرد (استراتژی) محتوا، برنامه ای است که درآن، برای رسیدن به اهداف کسب و کار، از محتوا ( به صورت متنی، تصویری و یا صوتی) استفاده می شود. یک استراتژی موفق باعث جذب و حفظ مخاطبان هدف در هر مرحله از سفر مشتری می شود. بهتر است که طراحی چارچوب راهبرد محتوایی، متمرکز بر اصول سئو باشد تا منجر به افزایش بازدید و ترافیک وب سایت شود.
مشتریان میخواهند بدانند شما که هستید و هدفتان چیست. آیا شما برندی هستید که به داشتن ثبات و رساندن ضرر و خسارت به صفر تلاش میکنید؟ آیا دقت دارید که به کارمندان خود نیز به همان اندازه مشتریان خود ارزش دهید؟
به گذشته نگاهی بیندازید و ببینید که محصول یا خدمات شما چه چیزی را در اختیار مشتریان میگذارند و به آنها بگویید که از این موضوع چه حسی دارید و چگونه آنها بخشی از داستان و سرگذشتتان است.
خوشبختی این است که چگونه تجارت شما نتیجهی یک تصادف، اتفاق یا یک خوش شانسی باشد. خاص بودن، ارزش داستان را بالا میبرد. از تصاویر، کلمات و مشخصههای فرهنگی ویژه و خاص استفاده کنید تا مشتریان شما بتوانند با آنها ارتباط بر قرار کرده و آنها را درک کنند.
هنگامی که در حال ساخت داستان و روایت خود هستید، مهم است که راهبردی مشخص، منسجم و هماهنگ برای ایجاد و نشر این داستانها اتخاذ کنید.
استراتژی محتوا یا راهبرد محتوا یک برنامه ساختاری است که در آن شما به خلق محتوا، تقویت آن، آزمودن، یادگیری و سبک سنگین کردن نتایج آن میپردازید.
فریاد زدن جمله «مرا بخر!» مشتری را فراری میدهد!
هنگامی که پیامهای بازاریابی با خواستهها، نیازها و ترجیحات مشتریان موافق و جور باشد، نتایج حاصل شده نشانگر یک استراتژی محتوای خوب و قانع کننده خواهد بود. پیامهای تجاری شما از شرایط و اهدافتان، داستانهای شماو مزایا و سود برند و توجیحات خود تشکیل میشوند. این موارد عوامل ارتباطی اصلی برند شما بوده وشخصیت، صدا، لحن و راهبرد محتوا به آنها زندگی میبخشند. ایجاد تعادل بین آنها امری حیاتی است؛ چرا که اگر راهبرد محتوای شما همانند فریاد کودکی با سطح صدای 10 که میگوید «مرا بخر!» باشد، در این صورت مشتری شما از این فریاد فرار خواهد کرد. به طور متقابل، اگر محتوای شما تمام عوامل اساسی برند شما را نادیده بگیرد، شما نمیتوانید به طور موثری نشان دهید که چه هستید، چه کاری انجام میدهید و دلیل شما برای آن چیست.
از آنجایی که مشتریان نگران کیفیت و کارایی خدماتی هستند که در قبال آنها پول پرداخت میکنند، آنها تجارب خود با یک برند را به خاطر میسپارند. رفتار انسانها غیر منطقی است، یعنی ما اول احساس میکنیم و سپس میاندیشیم. مشتریان انتظار دارند که تجربهی آنها منحصر به فرد، مرتبط، مشخص و خاطره انگیز باشد. بنابراین راهبردهای فروش شما و برنامههای بازاریابی مشخص میکند که شما چگونه به این مطلب دست خواهید یافت، یک استراتژی محتوای هوشمندانه نقش کلیدی را ایفا خواهد کرد.
راهبرد محتوایی باید هر دو حوزهی «هیجانی» و «منطقی» را در نظر داشته و از پیام تجاری شما و سودرسانی به آن حمایت کند. اگر شما بر افراد مربوطه متمرکز شوید تنها محتوای نیازها و خواستههای آنها، کم و کیف این نیازهاو جایگاه شما در برابر این نیازها و خواستهها اهمیت خواهد داشت. محتوای شما باید فراتر از آنچه برندتان برای چگونگی احساس افراد انجام میدهد برود.
قبل از اینکه شروع به طراحی راهبرد محتوای خود، گرفتن عکسها و ایجاد نوشتههای هوشمندانه برای برند خود کنید، در مورد 6 سوال زیر به طور جدی بیاندیشید:
این خیلی مهم است که بدانید هر مشتری برای تصمیم گیری خرید، از مراحل مختلفی عبور میکند.
مراحل مختلفی که یک مشتری طی می کند تا به تصمیم خرید برسد، سفر مشتری نامیده می شود.
یک نیاز یا خواسته باعث انجام عملی میشود. آنها در جستجوی گزینههای مناسب بر میآیند. به عنوان یک تاجر و بازاریاب، شما میخواهید راهبردهایی را اجرا کنید که منجر به آگاهی شود، مثلا برند خود را در مسیر و جهت دیدگاه و هدف خود قرار دهید. هنگامی که فردی گزینههای متفاوتی پیدا کند که به طور بالقوه میتوانند نیازها و خواستههای آن را برآورده کنند، شروع به بررسی و ارزیابی روند و تعیین اینکه کدام گزینه برای آنها بهتر است خواهند کرد. در طی این مدت، آنها بولتن خبری مربوط به شما را مطالعه کرده و در فضای مجازی قبل از هرگونه خریدی دنبال خواهند کرد. برای بازاریابان، این بخش مهمی برای برقراری ارتباط است زیرا آنها در این مرحله دیده میشوند و مطمئن هستند که مشتریان آنها تمامی شواهد مورد نیاز برای تصمیم گیری را میبینند. از این رو، این فرد در مورد خرید کردن تصمیم خود را میگیرد و اگر تجربهی آنها در مورد محصول یا خدمات خریداری شده خوشایند باشد، به احتمال زیاد مجددا اقدام به خرید کرده و مشتری برند شما شود. وفاداری مشتریان نشان دهنده موفقیت در پیمودن مراحل استراتژی محتوا است.
اگر هدف شما افزایش درآمد است، گزینههای زیادی خواهید داشت و این عمل برای شما بهترین گزینه خواهد بود. شما محصولی را تولید نمیکنید، فقط انگشت خود را تکان میدهید و پوف! مشتری شما با پول در دستش حاضر میشود. هنگامی که یک رویکرد نیاز به یک محصول یا نوعی خدمات را حدس بزند، آنها تصمیمهای آگاهانهای در هر یک از مراحل ارزیابی اینکه کدام برند پول آنها را گرفته و آنها را ذوق زده میکند خواهند گرفت.
به منظور افزایش موثر درآمد، شما باید در تمامی بخشهای سفر خود، از بخش جستجو گرفته تا بخش بعد از خرید حضور داشته باشید.
تصور کنید که مراسم اولین مهمانی شام در خانه خود را با استفاده از یک ویدئو در یوتیوب ترتیب داده باشید. از ظروف چینی و کریستالی پایه دار استفاده کرده اید. شمعهای روی میز زیبایی جالبی به فضا آکنده است در حالی که مرغ شما در فِر در حال سرخ شدن است. تک تک مهمانان خود را تصور کنید که به زمین میافتند؛ چرا که خانه شما کف ندارد. در این حین طوفانی شروع میشود و همه شما خیس میشوید، شمعها خاموش میشوند و مرغ سرخ شده از بین میرود؛ چرا که فراموش کرده اید سقفی برای خانه بسازید. این زمانی اتفاق میافتد که شما ویدئوی اول در خانه سازی را ندیده باشید تا بر روی روند ساخت خانه دقت کنید.
برای ایجاد یک برنامه کار مناسب برای خانه خود به چارچوب برند خود دقت کنید. شما به آن نیاز دارید تا بتوانید میزبان یک مهمانی بدون فرستادن دوستان خود به اورژانس باشید. برنامه کار به اساس و پایه داستانهای بیان شده و اینکه چه کسی و چگونه این داستانها را بیان میکند بستگی دارد.
پس قبل از شروع راهبردهای بیان داستان، مطمئن شوید که عوامل بنیادی اساسی برند خود را رعایت کردهاید. چارچوب و برنامه کاری برند شما در واقع راهنمای شماست تا مطمئن شوید که آیا ارتباطات شما در چشم مشتریان منحصر به فرد و خاص جلوه میکند یا نه. این همچنین تصمیم گیریهای شما در رابطه با داستانها را هدایت میکند تا مطمئن شوید که با این روش تضمین میکنید که انتخاب مشتریان شما باشید. بنابراین؛
آیا شما با میلیاردرها و آشنایان در معاملات و داد و ستدها ارتباط دارید؟ راهبردهای داستان گویی شما باید متمرکز بر علایق، رفتارها، عادات، انگیزه ها، تاثیر پذیری ها، سبک زندگی، خواسته ها، نیازها و ترجیحات مشتریان باشد. ایجاد یک پروفایل قابل درک از مشتری (پرسونا)، هماهنگ با روند داستانی برند خود، امری بسیار مهم است بنابراین شما میتوانید داستانهایی را خلق کنید که مشتریان را برای خرید کردن از محصولات شما ترغیب کند و به آنها انگیزه دهد.
روند ترغیب یک مشتری دقیقا همانند این است: دیدگاه شما مسیر را مشخص میکند. این روند هنگامی آغاز میشود که شما قربانی نتایج شده و تصمیم میگیرید به آن خاتمه دهید. سپس شما در طی این مسیر بررسی میکنید که چه نیازهایی دارید، احساستان چیست و چه میخواهید یعنی چگونه میتوانید هر یک از مراحل این روند را با بازاریابی، پیام رسانی و تخصص خود طی کرده و آنها را برآورد کنید.
نقشهی روند ترغیب مشتری
به طور کلی امکان پذیر است که برند شما با انواع مختلفی از افراد سر و کار داشته و به همین دلیل شما باید نقشههای مختلفی را برای این روند طراحی و خلق کنید. به همین دلیل است که ساختن پروفایلهای متمایز برای انواع مردمی که میخواهید آنها را جذب برند خود کنید مهم و اساسی است. از این رو، شما میتوانید راهبرد محتوا شکل دهید که بتواند نیازهای مختلفی را برآورد کرده و کانالهای انجام این کار را فراهم کند.
زمان میبرد تا دیدگاه شما مورد اعتماد واقع شود. افراد فوراً پیامهای شما را نخواهند دید و به آنها توجه نخواهند داشت، بنابراین صبور باشید. روند طی شده توسط این افراد را درک کنید. ریشههای پر پیچ و خم شما در این مسیر به آنها این اطمینان را خواهد داد که شما هم بخشی از این مسیر و روند هستید.
بازاریابهای هوشمند کار خود را با به دست آوردن اطلاعات شروع کرده و پایان میدهند. دادهها به شما بینش بصری در رابطه با مشتریان ایده آل داده و همچین نشان میدهد که آیا راهبردهای بازاریابی شما اثر بخشی و موثر بودن مشتریان را در مورد هدف قرار داده یا نه. هنگام ایجاد یک راهبرد داستان گویی باید بر روی آن نوع محتوایی تمرکز کنید که افراد قصد خرید آن را دارند، که این موضوع میتواند تصمیم گیری آنها را تحت تاثیر قرار دهد نه خود شما به عنوان یک برند خاص که میخواهید آن را نشر دهید زیرا شما تنها خریدار محصولات خود نیستید.
از دادههای بازاریابی محتوایی برای درک سبک زندگی، نیازها و ترجیحات آنها استفاده کنید. مکالماتی که این افراد در مورد شما و محصولاتتان انجام میدهند را کشف کنید. بر روی سوالاتی که میپرسند، محتوایی که در آن درگیرند و مطالبی که به طور آنلاین جستجو و بررسی میکنند تمرکز کنید.
تصور کنیم که شما در یک تجارت مربوط به هتلداری هستید. اگر خانوادهها مورد هدف شما باشند، احتمالا شما بخواهید که تصاویر و ویدئوهایی مرتبط با جنبههای فرزند پروری را اولویت قرار دهید، مثلا تورها و گردشهای خانوادگی، منوهایی برای کودکان، مراکز مراقب از فرزندان و صندلیهای مرتفع برای کودکان مورد نظر شما خواهند بود. این نوع مجموعهها برای خانواده همچنین زمانی را نیز به بزرگسالان اختصاص میدهند تا در طی این زمان خسته و بی حوصله نشوند. میتوانید به امکانات رفاهی داخل اتاق تمرکز کنید، در این صورت میهمانان شما میدانند که نیازهای روزمره آنها مورد توجه قرار گرفته شده و به آنها پرداخته شده است.
دوره روزهایی که شما سایتها و داستانهای زیبایی طراحی میکردید و مردم به طور عادی آنها را دنبال میکردند دیگر گذشته است. هنگامی که یک مشتری میخواهد محصول یا خدمتی را خریداری کند، وب سایت شما اولین جایی نیست که آنها برای جستجو به آن سر میزنند. آنها احتمالا جستجوی خود را از گوگل و اینستاگرام یا آمازون شروع میکنند؛ احتمال آن به مشتری و نیاز ها، خواسته هاو ترجیحات او بستگی دارد و تقریبا بی حد و مرز است. حالا شما مجبورید محتوای خود را در متن و مفهوم این توزیعات قرار دهید. بسته به شماست که مشتریان خود را پیدا کرده و در کانالها و مسیرهایی که آنها قرار دارند دست به کار شوید.
مشتریان مورد حمله بیش از 10هزار پیام بازاریابی در طول روز هستند، از بر چسب روی لباسشان و بسته بندی مواد غذایی گرفته تا بیلبوردهایی که در طی مسیر خانه تا کار میبینند. بنابراین آنها باید در موقعیتهای مختلف قبل از آشنایی با برند شما چند مرتبهای با آن مواجه شده باشند. مشتریان از برندها انتظار ارتباطات هیجانی دارند. نه تنها داستان بیان شده توسط شما باید آنها را جذب کند، بلکه همچنین باید موجب شود که آنها نسبت به برند شما حس و هیجانی پیدا کنند.
هنگامی که میخواهید در مورد مشتریان خود بدانید همانند یک کارمند CIA عمل کنید. آنها اطلاعات و الهامات خود را از کجا کسب میکنند؟ و چه چیزی یا چه کسی بر روی تصمیم گیری آنها در خرید تاثیر میگذارد؟ آیا آنها در اینستاگرام و پینتریست مشغولند یا در ردیت میچرخند و یا حتی از طریق جایی به غیر از این موارد جستجو میکنند؟ در مورد رسانههایی که آنها مورد استفاده قرار میدهند مثل، تلویزیون، مجلات، وبسایتها، شبکههای اجتماعی، روزنامهها و غیره بیشتر بدانید و ارتباط خود را با مشتریانتان از طریق رسانههای مورد ترجیح آنها برقرار کنید. مستقیما از طریق محتوا و درگیر شدن در آن و غیرمستقیم از طریق مورد هدف قرار دادن آنها و بازار یابی.
حالا شما اساس و پایهی برند خود را دانسته و هرچیزی را لازم بود در مورد مشتریان خود بدانید را یاد گرفتهاید. حالا شما آمادهاید که داستان خود را خلق کنید. اما در ابتدا، لازم است که با خود در مورد منابع صادق باشید زیرا شما میخواهید مفید و موثر باشید.
اگر شما در تلاش برای اینکار هستید، باید در مورد خود و ابزارهای موجود و اینکه چه زمانی میتوانید از آنها استفاده کنید نگاهی واقعگرایانه داشته باشید. اگر شما بودجه کافی برای تهیه ویدئو ندارید، آنها را تهیه نکنید. بر روی منابعی که در اختیار دارید و شیوههایی که میتوانید داستانهای تاثیرگذار را خلق و منتشر سازید تمرکز کنید.
چه منابعی در اختیار دارید؟
حتی اگر شما به دلیل دسترسی به ابزارها و نرم افزارهای آنلاین دچار سر در گمی شده باشید، هنوز هم به کارکنان و بودجه برای برنامهریزی، خلق، اجرا، نظارت، و مدیریت داستانهایی که ایجاد کردهاید دارید. همچنین شما به یک تیم متعهد نیاز دارید تا بخشی از کارها را انجام داده تا روند داستانیسازی به طور پیوسته ادامه یابد. شما باید ابزارهای مورد نیاز برای خلق، انتشار و بر انگیختن این داستانها را شناسایی کنید و چارچوبهای اجتماعی و تحلیلی مورد نیاز برای ارزیابی میزان موفقیت را تعیین کنید.
چه مقدار از منابع شما و در چه زمانی میتوانند به طور اختصاصی در خدمت شما باشند؟
بدترین سناریوها آنهایی هستند که امیال و آرزوهای فراوانی دارند اما در این جریان شکست میخورند. شما قبلا با این موارد مواجه شدهاید: برندهایی که عکسهایی به اشتراک میگذارند که عموماً کپی بوده و پیامهای تبلیغاتی تکراری را برای مردم میفرستند. اینگونه تبلیغها تنها به عنوان یک پیام الکترونیکی انبوه به دردنخور تلقی میشوند. اینها برندهایی هستند که به جای درگیر کردن مشتریان در یک مکالمه پر معنا تنها بر روی آنها فریاد میکشند. برندی که هیچگاه حرفی برای گفتن نداشته و تنها محتوای برندهای استاندارد را کپی میکند. هیچ کس این برندها را دنبال نخواهد کرد مگر به طور مجانی! بدانید که بهتر است منابع خود را در ارتباط با تکنیکهای خود اولویتبندی کنید و بنابراین میتوانید کم کم شروع کنید تا اینکه قدمهای بزرگ و نامطمئن بردارید. این کانال و مسیر همیشه در دسترس خواهد بود و نیازی نیست که شما در آنِ واحد در همه جا حضور داشته باشید. تنها کافی است در مسیری که در آن قرار دارید قابل توجه باشید و دقت همگی را جلب کنید.
داستانسازی قدرتمند و موثر برای یک برند به صورت بیدار شدن صبح با هزار امید و آرزو که الهامات محتوایی را برای شما فراهم میسازد نیست. همانند تمامی جنبههای دیگر تجارت، داستانسازی یک روند عجلهای و ناپایدار نیست. بلکه یک برنامهریزی روشمند برای ایجاد، توزیع و بهینهسازی پیام شما برای مشتریان ایده آل شما است. راهبرد محتوای شما به گونهای طراحی میشود که با این مشتریان در یک مسیر بوده و بنابراین شما میتوانید در نهایت روابط پر معنا و مناسبی ایجاد کرده و نتایج تجاری مطلوب را به دست آورید.
چارچوب راهبرد محتوایی زیر بسیار مفید است زیرا این راهبرد شروع میشود، پایان مییابد و اطلاعات کافی را به طور ثابتی از طریق دادهها و بینش در سه مرحله حفظ میکند.
«ست گودین» نویسنده و مجری تجاری میگوید:
رشد سریع، از گردهماییِ کوچکترین مخاطبان احتمالی با یک محصول یا خدماتی که بسیار آنها را مجذوب خود کرده است و آنها به دوستان و همکاران خود اصرار میکنند که از آنها استفاده کنند به دست میآید.
نکته کلیدی در اینجا این مطلب است که محصول و خدمتی ارائه کنید که مطمئن هستید مردم به آن اهمیت میدهند.
در بازاریابی و تجارت، جوکی وجود دارد که گاهی شغل و حرفهی ما تبدیل به آن میشود «مثل انداختن نور روی کثافت»، زیرا این دقیقاً حسی است که شما محصولی را که خوب نیست را خیلی دست بالا میگیرید. برای ما سالها طول کشید تا یاد بگیرم که اگر محصولی خوب نباشد، هیچ مقدار از بازاریابی محتوا باعث بقای آن نخواهد شد.
در این مرحله، شما پیام مورد نظر خود، خالق این پیامو مخاطبان فرضی را تعریف میکنید. محتوا تنها در متن توزیع آن قدرتمند بوده و هیچ بنبست و انتهایی ندارد. هر داستانی که شما منتشر میکنید یک Call To Action را شامل میشود که طرفداران و دنبال کنندگان را دعوت میکند تا با برند شما آشنا شوند. هیچگاه نگذارید که یک مشتری ملزم به انجام کاری شود، همیشه گزینهها را در اختیار آنها بگذارید و آنها را در مسیر خود هدایت کنید.
تمامی داستانها با مشتریان شما و هم صنفان آنها در ارتباط با برند شما آغاز شده و پایان مییابد. شما با انگیزه و هدف آنها آغاز کرده و با نتایج و سود حاصل برای آنها کار را پایان میدهید. هر مرحله در این روند همچنین نقش پلهای به سمت اهداف و برند و تجارت شما خواهد بود.
نیازها: چه انگیزهای مشتریان را به فعالیت وا میدارد؟ چه نوع محتوایی را میتوانید برای جمع کردن مشتریان تولید کنید؟ و به طور ایده آل این محتوا باید در کجا منتشر شوند؟
خواستهها: نتایج ایدهآل آنها چیست؟ این مشتریان دوست دارند چه احساس و چه تفکری داشته باشند؟ چگونه میتوانید محتوایی خلق کنید که این خواستهها را شناسایی کرده و مستقیماً با آنها ارتباط برقرار کند؟ آیا میتوانید تعریف کنید که چه کسی یا چه چیزی تصمیمگیری آنها را تحت تاثیر قرار داده و آن را به عنوان بخشی از این روند تقویت میکند؟ آیا میتوانید از مدارک، افراد تاثیرگذارو تأییدات اجتماعی برای اعتبار بخشی به احساسات و اینکه چگونه برند شما در خدمت آنها خواهد بود استفاده کنید یا نه؟
رفتار و عمل: چگونه و از کجا مشتریان خرید میکنند؟ چگونه میتوانید این روند را برای آنها در مفهمومی که خلق کردهاید یکپارچه و هماهنگ کنید؟ و همچنین اتحادیه آنها کجا قرار دارد؟
راه حل: راه حلهای خود را بیابید و در یکجا جمع کنید. چرا شما تنها برندی هستید که میتوانید دوراهی آنها را حل کنید؟ در مورد شرایط، برند، سودرسانی محصولات خود آگاه باشیدو دلیلی داشته باشید که افراد بتوانند شمارا باور کنند. چگونه میتوانید در لحظه خرید کردن مشتریان به هدف بزنید و آنها را قانع کنید؟
نتایج: نتایج خرید آنها یا استفاده از محصول و خدمات شما چه خواهد شد؟ آنها چه تجربهای خواهند داشت؟
سود: آنها به عنوان نتیجهای از خرید خود و انتخاب یکی از گزینهها برای خرید چه حسی خواهند داشت؟
از روند پردازش مشتریان خود در این تمرین استفاده کنید و مشخص کنید چه داستانها و تکنیکهای حمایتی تجاری را میتوانید برای خلق و انتشار پیامهای خود هنگامی که مخاطبانتان به آنها نیاز شدید دارند به کار بگیرید.
آنها را جذاب کنید و به این داستانها آب و تاب دهید تا بتوانید از طریق آن رابطه برقرار کرده و با نشان دادن اینکه چرا شما تنها راهحل برای نیازها و خواستهها آنها هستید اعتماد آنها را کسب کنید.
هر برندی داستان مخصوص به خود را دارد که منتظر است تا بیان شود و شما فرصت کشف این را خواهید داشت که کشف کنید چه چیزی برند شما را منحصر به فرد و بی همتا خواهد کرد.
همچنین آنها حفاظت مطلوبی از محتوای شکل گرفته ارائه کرده و به آنها مسیری بصری و راهبردی میدهند. مشتریان به طور ثابتی در حال کند و کاو هستند. آنها دوست دارند آنچه که موجب پایداری شما هستند را به خاطر بسپارند. شما چگونه ارکان اصلی داستان خود را خلق میکنید؟
• مخاطبان خود را بشناسید. در اینجا رکوردها را بشکنید و بدانید که هر چیزی در تجارت به گوش مشتریان میرسد. نیازها، خواسته ها، ترجیحات، رفتارها، انگیزه ها، نقاط ضعف، تاثیرات و عادات آنها چگونه است؟
• مشتریان شما در کانالهای ارتباطی آنلاین و غیرآنلاین در مورد شما چه صحبتهایی میکنند؟ به سوالاتی که از جانب مشتریان در طول این روند، در طی دوره تحقیقات و بررسی خرید تا دورهی پس از خرید پرسیده میشود دقت و توجه داشته باشید. آیا آنها سوالات مشترک در زمینههای مشابهی هستند که میتوان آنها را به ارکان و عوامل اصلی اضافه کرد؟ منتظر رویدادهای و جلسات پرسش و پاسخ واقعی و مجازی باشید، مردم در مورد چه چیزی صحبت میکنند؟ چه سوالاتی میپرسند؟ نیازها، خواسته هاو مشکلاتی که افراد به آنها اشاره میکنند چه چیزهایی هستند؟ مطالعه کنید، پاسخ دهیدو سوالاتی را در بلاگ و پستهای رسانهی اجتماعی خود مطرح کنید. بررسی کنید که در رسانههای اجتماعی چه خبر است و از آنها برای پاسخ دادن به سوالات مخاطبان خود استفاده کنید. مطالبی که برای شما و رقیبانتان به اشتراک میگذارند را بخوانید. چه سوالاتی میپرسند و در جستجوی چه چیزی هستند؟ شما میتوانید این کار را به طور غیر رسمی از طریق ایمیلهای تجاری و به طور رسمی از طریق انجام تحقیقات این کار را انجام دهید؛ هر دوی این شیوهها دسترسی شما به انواع محتواها و تجارب مشتریان را تضمین میکنند.
• بالاترین تاثیر که در مجامع در مورد شما از آن صحبت میشود چیست؟ بالاترین عوامل تاثیرگذار را که فهمیده اند شما چه چیزی را ارائه کرده و میتوانند آنها را به عوامل ابتدایی دیگر ارتباط دهید را شناسایی کنید. آنها را دنبال کنید. میتوانید از خدماتی همچون بوزسومو برای کشف این مورد استفاده کنید. تحلیل کنید که آنها در مورد چه چیزی حرف میزنند و محتوایی را خلق کنید که به طور طبیعی شما را با این مکالمات مرتبط سازد و پیوند دهد.
• آنها برای چه نوع محتواهایی هیاهو میکنند و میخواهند چه کسانی صدای آنها را بشنوند؟ آیا مخاطبان شما میخواهند به صورت خودآموز هدایت شوند یا با روش و شیوه خاصی؟ آیا آنها طالب اطلاعات سمعی و بصری هستند؟ آیا آنها با ویدئوهای زنده و نمایشها راتباط میگیرند؟ آیا آنها تمایل دارند اطلاعات را از شما، از یک واسطه سوم، افراد طرفدار و یا یک فرد معروف بشنوند؟ یا شاید تمایل به مخلوطی از این موارد نام برده دارند؟ شما نه تنها مجبور هستید بفهمید چه نوع محتوایی میخواهند بلکه همچنین باید فرمی که آنها احتمالا این اطلاعات به کار بگیرند را نیز بلد باشید. برای مثال، اگر شما دارای یک برند آرایشی هستید، احتمالا یکی از ارکان اصلی شما ویدئوهای خودآموز ایجاد شده توسط افراد طرفدار در یوتیوب که با شما طرف حساب هستند باشد.
استراتژی یا راهبرد محتوا اینگونه نیست که شما از رختخواب با چندین افکار اتفاقی بیرون بیایید و آنها را به حالتی تقریبا منسجم بدون هیچگونه برنامه ریزی، تحقیق، یا توجه به مشتریان خود صرفا توئیت یا پست کنید. به هیچ وجه این کار را انجام ندهید. شما داستانهایی را که مردم آنها را میدانند و یا به آنها در طی دورهای از زمان اهمیت میدادند بررسی کنید و طبق آنها برنامه ریزی کنید.
هنگامی که شما عوامل و آرمان اصلی محتوای خود را تعریف کردید، در واقع به این توجه کردهاید که چگونه داستان شما برنامه ریزی و ساختار بندی میشود.
محتوای قهرمان: این عمده ترین بخش محتوایی است که در داستان نقش دارد. شما زمان قابل توجهی به آن اختصاص داده و در داستان بر روی خلق آن سرمایه گذاری میکنید. قهرمان داستان این بخش به گونهای طراحی میشود که آگاهی و الهامات وسیعی را در برداشته و میتواند به آغاز یک فعالیت، رویدادهای مهم برای یک برند یا محصول، دعوت عمومی به PR، یا یک شرکت تبلیغاتی جدید مرتبط باشد. شما میتوانید از ابزار جستجوی گوگل ترند برای سنجیدن اعتبار و آوازه رویدادهای مربوط به تجارت خود استفاده کنید. هدف اصلی: الهام گرفتن.
محتوای مرکزی: این محتوا در مورد علایق خاص و ویژه مخاطبان شما صحبت میکند. این نوع محتوا به این دلیل ایجاد میشود که رابطه مشتریان را قوی تر کند و در طی زمان و به طور منظمی جهت آگاهی دادن به مخاطبان در مورد اینکه شما چگونه میتوانید دو راهیهای آنها را حل کرده و به سوالات آنها پاسخ دهید منتشر میشوند. برای آوردن مثال برای محتوای مرکزی میتوان به پادکستها، روزنامهها، ویدئوهای زنده، رسانههای ارتباط جمعی، مجلاتو پستهای وبلاگی اشاره کرد. هدف اصلی: ارتباط.
محتوای جانبی: این نوع محتوا به حالتی اشاره دارد که در آن شما سعی در جذب کردن افراد جدید برای برند خود بر اساس نتایج حاصل از جستجو دارید. هدف ارائهی پاسخی معتبر به سوالات و برقراری شرکت شما به عنوان یک قدرت در ناحیهای مشخص یا موضوعی اساسی میباشد. این محتوا به طور ذاتی همیشگی و بادوام بوده و میتواند پستهای ویدئوهای نمایشی، پرسش و پاسخ تخصصی، راهنمایی و خودآموز را در بر بگیرد. میتوان از ابزارهایی همچون گوگل ترندز، بوزسومو، CRM برای تحلیل مطالب مختلف استفاده کرد. هدف اصلی: کمک.
هر داستانی باید پنج مولفه و سه کمان روایی داشته باشد. داستان را با یک مقدمه آغاز میکنید و سپس رویداد اصلی که داستان را پیش میبرد را بسط و گسترش میدهید؛ مشتری شما تلاش میکند تا بر یک چالش خاص یا یک نقطه ضعف غلبه کند (کمان اول).رویداد اصلی تشدید مییابد و میزان فشار داستان را بازتاب میدهد، چرا که قهرمان داستان هنوز راه حلی پیدا نکرده است (کمان دوم).سرانجام، با تحلیل و دقت قهرمان درسهایی را آموخته و در نهایت نتایج مطلب را کسب میکند (کمان سوم). صاحبان برندها فضای بین اوج مشکل تا یافتن راه حل را با محصولات و خدمات خود پر میکنند و شرایط، سود و دلیل توجیهی آنها در این کار به آنها کمک میکند. هنگامی که یک مشتری به محیط شاد آنها وارد میشود، صاحبان برند کار خود را آغاز کرده، مشخص میکنند که در ادامه باید چه کارهایی انجام شود و مسیری که این مشتری باید طی کند را برنامه ریزی میکنند.
حالا بیایید روشهای متعددی که میتوان از طریق آنها محتوا را تولید و ارزیابی کرده و از آن استفاده کرد بررسی کنیم. شما مخلوطی از انواع محتوا را میخواهید.
انحصاری: این نوع محتوا توسط یک برند خاص ایجاد شده، دارای حقوق کپی رایت بوده و از آن حفاظت میشود.
با همکاری چند نفر ایجاد شده: این نوع محتوا توسط یک شریک با یک طرفدار ایجاد میشود. حتی شما میتوانید افرادی را جهت تولید محتوا به ویژه برای کانالهای ارتباطی استخدام کنید یا از طرفداران و شرکای خود کمک بگیرید (مثل عکاسان، وبلاگ نویسان، طراحان) تا محتوایی را ایجاد کنند که بتوانید از آن استفاده کنید. همچنین شما میتوانید محتوای خود را برای پوشش هرگونه شبکه و رسانه، مجدداً هدفگذاری کنید.
به صورت برگزیده: این نوع محتوا توسط برند یا شخص دیگری ایجاد شده که هیچگونه رابطهی مشخصی با شرکت شما ندارد و به صورت معتبر مجددا مورد استفاده قرار میگیرد.
پولی: این نوع محتوا توسط یک شخص سوم ایجاد میشود که عکاسی مربوط به آمار، تصاویر نموداری، ویدئوها و گیفهای خریداری شده توسط صاحب برند میباشد. تصاویر خریداری شده میتوانند محتوای شما را غنی سازند.
روند فیلترسازی چند مرحلهای تضمین میکند که تیم تنها موضوعاتی را انتخاب کنند که بالاترین احتمال را برای تاثیرگذاری دارا هستند. دو مرحلهی اولیه تکنولوژی و دادههای انسانی را ادغام کرده تا زمینه لازم جهت یافتن جذابترین موضوعات برای مشتریان را فراهم کند. در مرحله نهایی، تیم بازاریابی محتوایی، موضوعات غیرمناسب و غیر مرتبط با اهداف راهبردی برند شما را حذف میکند.
در این مرحله شما بهترین چارچوب برای پیام رسانی خود و چگونگی تقویت آن را تعریف میکنید.
به کانالهای ارتباطی خود دقت کنید
به کانالهای ارتباطی همانند تمامی موقعیتهایی که میتوانید از طریق آنها پیام خود را منتقل کرده و توزیع کنید فکر کنید. برای مثال میتوان به روزنامه ها، وبسایت ها، رسانههای اجتماعی، سایر شرکا و طرفدارن، تبلیغات، بیلبوردها و نمایشهای داخل مغازهای اشاره کرد. چهار نوع کانال ارتباطی وجود دارد:
1. انحصاری: به حالتی گفته میشود که در آن صاحب برند کنترل کامل بر همه چیز دارد. که میتوان به موقعیت، وبسایت، رسانههای جمعی، روزنامه ها، مکاتبات مستقیم، بورشورها به صورت شخصی و انحصاری اشاره کرد.
2. کسب شده: کانالهای ارتباطی به طور سنتی توسط PRهدایت شده و ارتباطات را برقرار کرده و پوششهای آنلاین و چاپی، تلویزیونی و گسترده، جوایز و اعتبارنامهها را در بر میگیرد. صاحبان برند کنترل اندکی بر روی پیامها داشته و تا حدی به دور از این ماجراها قرار میگیرند.
3. پولی: در این مورد صاحب برند بابت منتشر ساختن پیامها پول پرداخت میکنند. شما پول پرداخت میکنید تا به مخاطبانتان دسترسی داشته و تا حد ممکن دیده شوید. از آنجاییکه شما کنترل اندکی بر روی این واسطهها دارید، پس میتوانید بر روی محتوای پیامهای خود نیز کنترل داشته باشید. ازمثالهایی برای این مورد میتوان به PPC، نمایش، چاپ، OOH و برنامههای تلویزیونی و رادیویی، کمپانیهای تبلیغاتی هواداران، ارتباطات افراد مشهور و غیره اشاره کرد.
4. شریکی: در این مورد صاحب برند با برند دیگری به امید ترکیب مخاطبان و داشتن نتایج بهتر شریک میشود. بسته به این شراکت، این اتفاق میتواند سود آور نباشد یا شراکتی بسیار پرسود و منفعت باشد که نتایج بهتر و مخاطبان بیشتری را حاصل میکند.
حالا اگر شما ایدهای دارید که بتوان آن را در میان پیامهای تبلیغاتی جای داد، پس بیایید شرایط و موقعیت آن را در بطن و زمینهی مشتریان ایده آل شما و محتوایی که میخواهید انتقال دهید بررسی کنیم.
محتوایی را که شما برای هر بخش از این روند برنامه ریزی کرده اید را مشخص کرده و سپس دقت کنید که چگونه این محتوا از طریق کانالهای ارتباطی بین کاربران شما توزیع میشود.
برای مثال، بیایید فرض کنیم که شما دارای یک برند لوازم ورزشی هستید و در درجه اول کفشهای ورزشی زنانه را میفروشید. مشتریان شما به سبک و استایل خیلی اهمیت میدهند که آیا از نظر فیزیکی مناسب است و هیج مشکلی ندارند که بابت یک جفت کتانی 150 دلار پول پرداخت کنند. آنها فقط نگران کفشهای فعلی خود هستند و بی صبرانه منتظر خریدن کفش جدید هستند. شما میتوانید برای مشتریان خاص و ویژه خود پیام ارسال کنید تا به برند شما ملحق شوند.
به این دلیل که روشها و مسیرهای متعدد بسیاری برای یافتن، جذب و مبادلهی یک ایده وجود دارد، شما باید تعیین کنید که کدام مکانیزم توزیع بیشترین بازخورد را برای یک برند و دیدگاه تجاری بر اساس بودجه، منابع و چارچوب شما به ارمغان خواهد آورد.
عملکرد موثر در بازاریابی دقیقاً همانند یک سمفونی است. هر یک از آلات موسیقی هدف خود را دارند و موسیقی کامل و بی نقص نمیتواند بدون ترکیب و هماهنگی صدای همهی این آلات به وجود بیاید. بازاریابی جدا و تک بعدی پر هزینه بوده و تاثیر کافی را نخواهد داشت. به جای آن، بر روی پیامها و تکنیکهای پرمحتوا و مناسب تمرکز کنید که برای شما بیشترین شانس را جهت تاثیرگذاری بر روی مشتریان در طی مراحل مختلف در بر داشته باشند.
ترکیب و هماهنگی این تکنیکها نشانههای مشخصی از آنچه که غیرمناسب و غیر مفید است در اختیار شما خواهد گذاشت. عملکرد تحلیلی شما اثر بخشی و مفید بودن هر نوع سرمایه گذاری در طی این مسیر آشکار کرده و تاثیر آن بر روی مراحل بعدی را مشخص خواهد کرد.
اهداف شما، پروفایل و ویژگیهای مشتریان، راهبرد مورد نظر، تکنیکهای یکپارچه و ارزیابیهای صورت گرفته اساس و پایهی برنامهی بازاریابی را تعیین میکنند. راهبرد محتوای شما بر روی تمامی جنبههای ایجاد و ساخت تمرکز دارد، در حالیکه توزیع، مدیریت و ارزیابی آن تحت تاثیر گروههای مختلفی در تیم بازاریابی قرار میگیرند.
در این مرحله، شما چگونگی مدیریت و کنترل تاثیر پیامها را تعریف میکنید. اجرایی مطلوب از یک استراتژی محتوای بی عیب و نقص در مورد مردم، روند و تکنولوژی خاصی در این مرحله پیش بینی میشود. شما به افراد مناسب با نقشهای مناسب نیاز دارید. شما به ابزاری نیاز دارید تا به آنها برای انجام دادن وظیفه خود کمک کنند و به تکنولوژی نیاز دارید تا میزان موفقیت در انجام این کار را تعیین کند.
بسته با سایز و ساختار شرکت شما، هزارها مدل سازی سازمانی موجود است. از رویکرد تصمیم گیری تک بعدی ساده گرفته تا مجموعهی دیدگاههای راهبردی برای یک تیم کوچک تولید محتوا، تا سطوح متعددی از تیمهای غیر متمرکز. تیمهای متمرکز هوشمند، محتوایی تولید میکنند که از نظر راهبردی یکپارچه بوده و کیفیت بالایی از طریق استفاده موثر و مفید از منابع محدود را دارند. این تیمها با حق کپی رایت، حق ویراستاری، طراحان، سازندگان ویدئو را در صورت نیاز رعایت کنند.
تیم تولید محتوای شما باید اجزای زیر را داشته باشد:
رأس بازاریابی: مدیریت راهبردی، بازاریابی محتوایی، خودکارسازی بازاریابی و ایجاد نیاز.
خالق محتوا: نظارت بر راهبرد محتوا با تمرکز بر روی کاربران و تجارب صاحب برند. این تیمها امتیازات درونی فیزیکی را خلق کرده و از طریق آنها استعدادها و متخصصین در این حوزه را شناسایی میکند.
مدیریت محتوا: تیمی که محتوای تولید شده را منتشر میکند، اجتماعات، بازخوردها و تمامی جنبههای تکنیکی رسانههای ارتباط جمعی، ایمیل، وبسایت و غیره را مدیریت میکند. همچنین این میتواند منبعی باشد که تحقیقات و تبلیغات شما در رسانههای ارتباط جمعی را مدیریت میکند.
هر نقشه محتوا و برنامهی مفید و موثر در روند تولید محتوا شامل پنج مرحله اصلی است:
1. قبل از برنامهریزی: ایدههای جدید در تولید محتوا مورد بحث و بررسی قرار گرفته و جریانهای فکری افراد تحلیل میشوند.
2. برنامهریزی و بسط: این مرحله آغاز روند خلاقانهای است که شامل ایجاد و تولید محتوا و نقشهای برای آن جهت رسیدن به اهدافی مشخص میباشد، که مخاطبان و پیامهای کلیدی، کانالهای ارتباطی، زمانبندی، KPI ها، و هرگونه بخش دیگری را مورد هدف قرار میدهد. به عنوان نتیجه، جدول برنامه محتوا با ترکیب گرافیک و متن بسط و گسترش مییابد.
3. توزیع: توزیع محتوای تولید شده از طریق انواع کانالهای انحصاری و پیامها چه به صورت پولی و چه از طریق تکنیکهای شرکا و ذی النفعها.
4. نظارت و مدیریت: رفتن به داخل مجموعه و مطمئن شدن از اینکه تمامی سوالات دستهبندی شده اند، و مکالمات مفید و متعهدانهای در چارچوب برنامه برند در حال اجرا هستند.
5. ارزیابی: تحلیل موثر محتوا در برابر اهداف تعریف شده و بهبود بخشی آنها.
به عنوان یک برند، میتوانید برنامه محتوای خود را در دورههای هفتگی، ماهانه و سه ماهه تنظیم کنید. در واقع به خودتان بستگی دارد که چگونه این برنامه را پیش ببرید. جدول ماهانه در بسیاری از شرکتها حالت عمومی و هنجاری دارد زیرا در این نوع برنامه شما زمان کافی جهت تفکر راهبردی و حذف داستانهای موقتی و ناپدار را خواهید داشت.
از این رو تیم جلساتی را برای بحث و گفتگو و اولویت بندی فراوانی هر نوع پیام و متن در کانالهای ارتباطی تشکیل میدهد.
در برابر اینکه چه نوع محتوایی برای مشتریان مانوس میباشد گشوده و خلاقانه عمل کنید. همچنین، به همه چیز زمان دهید. نباید موضوعات را قبل از سه ماه تغییر دهید. به خاطر داشته باشید، مشتریان شما به آرامی با موضوعات آشنا خواهند شد، آنها همانند شما سریع حرکت نمیکنند. اجازه دهید که پیامها کار خودشان را انجام دهند.
از آنجایی که انجام کارهایی پیش از برنامه ریزی ضروری هستند، شما باید برخی از این کارها را باید یک محتوای از پیش آماده و خاصی ترکیب کنید.
هنگامی که در حال ایجاد یک برنامه هستید، لازم است که نگرش جامعی داشته باشید یعنی شرکتهای بزرگ و اساسی، زمینههای برندهای وسیع و گسترده و رویدادهای بزرگ را در نظر داشته باشید و آنها را با نگرشهای جزئی مثلاً پستهای مختص به طراحی خانه در کانالها، کنار یکدیگر قرار دهد و آنها را ترکیب کنید.
مطمئن باشید که تعطیلات، جشنها و روزهای مربوط به خود برند، روزها و رویدادهای مهم و مناسبتهای فرهنگی که به شما و مشتریانتان مربوط است را جا نیانداخته باشید. هدف شما این است که همیشه و هر لحظه حضور داشته باشید.
ابزارهای رایگانی وجود دارند که به شما در ساخت، برنامه ریزی و تحلیل محتوا کمک میکنند.
حالا که چارچوب برندتان را محکم کرده اید، تمامی موارد اساسی برای ایجاد محتوا که در بخش 1 به آنها اشاره شد را رعایت کرده و روند و پروسهای را برای ایجاد، اجراو مدیریت یک جدول برنامه طی کرده اید، آمادهی ساختن آن هستید. استفاده از برنامه اکسل راحت تر است زیرا شما میتوانید قسمتهای متمایز و جدا برای پیامهای اصلی هفتگی، ماهانه و سه ماهه را در آن به سادگی علامت زده و مشخص کنید. تمامی محتوای شما در یک برنامه ذخیره میشوند و بنابراین جستجو و یافتن آن کار راحتی خواهد بود. شما میتوانید چارچوب (قهرمان، محتوای مرکزی، محتوای جانبی) و تمامی ابزارهای نام برده شده در بخش 1 را به کار بگیرید.
همچنین شما میتوانید انتخاب کنید که از برنامهای همچون CoShedule برای ایجاد جدول برنامه ریزی یا ابزارهای مفیدتر دیگر همچون Airtable و Sprout Social استفاده کنید که در این صورت میتوانید خانههای جدا در اکسل با یک پایگاه دادهای زنده ترکیب کنید. در شکل زیر برنامه ریزی تولید محتوا با استفاده از ابزار Airtable را مشاهده می کنید.
موفقیت استراتژی محتوایی، نیاز به ارزیابی محتوا دارد. اگر نتوان محتوا را به شیوههای مختلف پیگیری کرد، آن محتوا ارزش تولید ندارد. تمامی محتوایی که شما ایجاد میکنید باید توسط چارچوب تحلیل شده و بررسی شود که پیامها دقیقا چه کاری انجام میدهند. اگر میخواهید که تمامی مسیرها برای شما منجر به خرید شوند، تحلیل تمامی محتوای تولیده شده در طی روند مراحل توسط کاربر به شما کمک خواهد کرد که نقاط ضعف و قوت خود را شناخته و در حوزههایی که نیاز به محتوای دیگر دارید را شناسایی کنید.
همچنین شما باید در مورد مخاطبان خود بیشتر بدانید؛ مثلا کجا و چه موقع به محتوای تولیدی شما بیشتر نیاز پیدا میکنند، چه نظراتی دارند، دوستانی که آنها را با محصولات شما میکنند چه تعداد هستند و چه مقدار محتوای شما را با دیگران به اشتراک میگذارند. اگر شما یک ابزار مناسب برای شنیدن و پیگیری آنها مانند Sprout، Radian6، HubSpot، BrandWatch، یا Hotel Heartbeat ندارید، میتوانید به طور مختصر و مفید از تحلیل چارچوب خود شروع کنید. بسیاری از شرکتهای روزنامهنگاری مانند Mailchimp، Convertkit، و InfusionSoft چند گزارش در رابطه با ترجیحات مشتریان ارائه کردند. برای رسانههای پولی، شما تحلیلها را از این شرکتها میگیرید و همچنین تحلیل گوگل هنوز هم استاندارد طلایی را در بین سایتهای تحلیلگر دارد که میتواند بهترین گزینه برای شما باشد.
شاخصهای صنعتی برای بازاریابی اجتماعی، وبلاگ، تبلیغاتی، و ایمیلی مفید هستند اما وحی منزل نیستند. از آنها به عنوان یک مرجع استفاده کنید اما راه و شیوهی خود را برای رسیدن به موفقیت با برنامه ریزیهای ماهانه و سه ماهه جهت آنالیز ترجیحات و سلیقه افراد و بهبود راهبرد ها، تکنیک ها و KPI های خود بسازید.
داستانهای جذاب، مرتبط و خاطره انگیز، بیشتر از یک ابزار راهبردی و تکنیکهای بازاریابی میتواند مفید باشد. ما از طریق به اشتراک گذاری تجارب با یکدیگر ارتباط بر قرار میکنیم، و داستانها بیهمتایی، ارزشها و انعطافپذیری ما را آشکار میسازند. بهترین داستانها آنهایی هستند که شما میتوانید آنها را تصویرسازی کنید، احساس کنید که انگار آنجا هستید، تجارب را به طور آشکار درک کنید. ما در آنها غرق میشویم، در آنها درگیر میشویم و رابطهای را با شخصیتهای داستان برقرار میکنیم.
سلام اسم من میلاد و نام خانوادگیم فرقان خواه (Forghan Khah) هستش؛ متولد 25 اردیبهشت ماه سال 1365. خودم نه تنها با نام خانودگیم هیچ مشکلی ندارم؛ کلی هم باهاش حال می کنم! اما نمی دونم...
بررسی تمام نکات فنی سایت از نظر اصول سئو و ارائه پیشنهادات اصلاحی
گزارش جستجوی کلمات کلیدی مشتریان و رقبای کسب و کار شما
تولید محتوای متنی با کیفیت متناسب با نیازهای کاربران شما
تجزیه و تحلیل لینک های رقبا و برنامه ریزی لینک سازی برای سایت شما
هنوز کسی نظر نداده!
میتونی اولین نفری باشی که به ما بگی نظرت درباره این یادداشت چیه؟
اگر سوالی هم داری، می تونی همینجا بپرسی. زود جواب میدیم!