10 اشتباه در تولید محتوا که مخاطب را فراری میدهد!
چطور بنویسیم که مخاطب از محتوای ما فرار کند؟!
چطور بنویسیم که مخاطب از محتوای ما فرار کند؟!
قدیمی ها میگویند "هیچ کتابی را از روی جلدش قضاوت نکن! "، اما انسان امروزی که سعی دارد خودش را با سرعت رشد روزگارش هماهنگ کند، به قضاوت و تصمیم گیری با نیم نگاه خو گرفته است و قطعا نوشته ی شما هم از تیررس این نگاه های عجولانه، در امان نخواهدبود! وقتی به قصد خرید پیراهن به بازار میروید، در مغازه ها با نگاهی، فقط پیراهن ها را جستجو میکنید و اگر به نتیجه نرسید، سریع سراغ مغازه های دیگر میروید تا بالاخره در جایی ثابت شوید. مخاطب شما، با هدف فهمیدن موضوعی نوشته ی شما را میخواند و اگر متن شما در یک نگاه، پاسخ مناسبی به نگـاه خریدارانه ی او ندهد، سراغ نوشته های دیگر خواهد رفت! بنابراین، ما باید از خطاهایی که باعث فرار مخاطب میشود آگاه باشیم و آنها را حل کنیم.
10 اشتباه رایج در نوشتن وجود دارد که باعث میشود خواننده، از نوشته ی ما به نوشته ی دیگران پناه ببرد:
اولین چیزی که در یک متن موردتوجه است، عنوان آن است. عنوان، باید به گونه ای باشد که مخاطب در دلش بگوید: " این همون چیزیه که من میخوام! " درواقع، عنوان و شروع مناسب، در خواننده حس نیاز ایجاد میکند و او را به خواندن تشویق میکند. اما یک عنوان مناسب چگونه است؟ عنوان خوب، باید حداقل سه ویژگی داشته باشد:
قطعا یک مخاطب، هرقدر هم عجول باشد، برای قانع شدن فقط به عنوان نیاز ندارد! بنابراین، به سرعت به اولین خطوط و پاراگراف ها توجه میکند. سعی کنید خط اول شما، محتوای یک سوال، یا به هرنوعی بیانگر هدف نوشته باشد. هماهنگی هدف نوشته با هدف مخاطب، او را روی متن شما میخکوب خواهدکرد و شما در تمام طول متن، فرصت دارید پایبندی به این هدف را ثابت کنید، پس سعی نکنید در همان ابتدا به بیان جزییات بپردازید، چون مخاطب فرصت خواندن همه مطلب را ندارد، از کل به جزء حرکت کنید و کم کم برای بیان کلی خود، دلایل جزیی بیاورید.
دوره ی سخت حرف زدن برای باسواد به نظررسیدن گذشته است! مخاطب شما، دایره المعارف نیست، پس با او ساده و صریح حرف بزنید تا به سرعت بتواند حرفتان را درک کند.
کلمات ناآشنا، مفاهیم تخصصی که فراتر از حد معقولند، جملات بلند که یک سرشان اینجــاست و یکسرشان آنسوی کره ی زمین، مخاطب را خسته و درمانده میکند و او را به این نتیجه میرساند که نوشته ی شما غیرقابل فهم است و او را به هدفش نخواهد رساند، پس در همان نگاه اول، دست از خواندن کشیده و دنبال مطلب ساده تری برای مطالعه میگردد.
یادتان نرود مخاطب، دوست دارد در همان نگاه اول، بفهمد چه میگویید، بنابراین موارد مهم را بین کلمات حاشیه ای گم نکنید. برای موارد مهم، از خط اریب، پررنگ، خط کشی زیر کلمات، یا حتی رنگ متفاوت استفاده کنید تا مشخص باشند! برای نمونه در متنی که میخوانید، برای نکات مهم از خط اریب استفاده شده است.
در مواقعی که قرار است چند نکته را بیان کنید، مورد بندی و شماره گذاری دقیق داشته باشید. شماره گذاری، مخاطب را قانع میکند که شما اطلاعات دقیق و درستی به او ارائه داده اید و او را برای پذیرش شما ترغیب میکند.
اگر قرار است اطلاعات سازمان یافته ای را بیان کنید، یادتان باشد جدول ها گزینه های بسیار مناسبی برای انتقال اطلاعات در یک نگاه هستند و اگر در این اطلاعات کیفیت و کمیت مطرح است، نمودارها میتوانند به شما کمک کنند. مثلا جدول زیر، در یک نگاه به شما میگوید خطاهای محتوانویسی که مخاطب را خسته میکنند، چه هستند:
تفکر "پر کردن تمام صفحه" از کلاسهای نقاشی در ذهن همه ی ما مانده است، اما یادتان باشد که محتوای شما، هرقدر هم هنرمندانه باشد، بوم نقاشی نیست! پس از پر کردن تمام صفحه با واژه ها و تصاویر و نمودار و... غیرضروری دست بکشید. هرچه ساده تر، جذابتر!
درواقع صفحه ی شلوغ، در همان نگاه اول بدون خواندن متن، مخاطب را فراری میدهد، چون متن ناخواناست و او اصلا دیگر به هدف نوشته فکر هم نمیکند!
برای حل این مشکل، نیاز به طراحی مناسب صفحات دارید. یک صفحه ی مناسب و زیبا، در عادی ترین حالت، باید ویژگی های زیر را داشته باشه باشد:
مخاطب باید به این باور برسد که شما، اهل علم هستید و به او اطلاعات صحیح و درست ارائه میدهید. برای اثبات این موضوع، باید به گونه ای او را با نوشته های قبلی خود و منابعی که به آنها مراجعه کرده اید مواجه کنید. این کار، باعث میشود مخاطب فراتر از آنچه میگویید نیز اطلاعات کسب کند و این خود با نزدیک کردن او به هدفش، عامل جذب بیشتر به مطلب است.
برای اینکار، از لینک هایی استفاده کنید که او را برای کسب اطلاعات بیشتر، به مطالب قبلی خودتان یا منابع دیگر ارجاع دهد. همچنین، اشتباه استفاده از منابع محدود را مرتکب نشوید و حتما برای نوشتن از بیش از سه منبع (انگلیسی و فارسی) استفاده نموده و آنها را به مخاطب معرفی کنید تا در صورت نیاز، مطالعه کند.
کتابها و متن های تصویری، ما را یاد کتاب های کودکانه میاندازد، اما این تفکر در تولید محتوا راهی ندارد! در نوشته های خود، به ازای هر 400 الی 500 کلمه، از یک تصویر متناسب با متن استفاده کنید. اینکار، نه تنها باعث میشود مخاطب در نگاه اجمالی، متوجه مرتبط بودن مطلب با خواسته ی خود شود، بلکه سطح فهم او را بهبود میبخشد و از میزان خستگی مخاطب به دلیل مواجهه بیش از حد با کلمات و جملات، میکاهد.
تصاویر، میتوانند با جست و جو در گوگل، یا از طریق سایت هایی مثل موارد زیر انتخاب شوند:
یادتان باشد، حتی اگر یک محتوای تاریخی تولید میکنید، نباید مثل یک مورخ بنویسید؛ چنین مطالب مفصلی در کتابها به قدر کافی وجود دارد و اگر نیاز باشد، مخاطب به همان ها مراجعه میکند! سعی کنید اصل و اساس مطلب را بیان کنید و جز در موارد کوتاهی که برای استراحت مخاطب است، از داستان پردازی و حاشیه گویی بپرهیزید. تفاوت زیادی بین داستان پردازی و نویسندگی محتوا وجود دارد. در این بیان کلی، نکات اصلی، تعریف ها، اصطلاحات کاربردی، راهکارها و مثال ها در اولویت هستند.
فکر کنید در مترو نشسته اید و ناگهان، سوالی به ذهنتان میرسد، احتمال استفاده از کدام بیشتر است؟ کتاب؟ رایانه؟ یا گوشی همراه؟
قطعا بخش عظیمی از فرآیند کسب و تبادل اطلاعات از طریق اینترنت، به وسیله تلفن همراه اتفاق میافتد. چراکه امکان استفاده اش تقریبا در همه جا فراهم است و به راحتی در دسترس قرارمیگیرد. اما متاسفانه محتوای بسیاری از سایتها، برای مطالعه در موبایل، بهینه سازی نشده است و این مشکل، قطعا در همان قدم اول مخاطب را مایوس خواهدکرد، زیرا متن ناخواناست یا خواندن آن به قدری طاقت فرساست که حتی اگر در نهایت فایده هم باشد، به خواندنش نمی ارزد. بنابراین، این مورد را حتما در انتخاب فونت، رنگ، اندازه، نوع طراحی و... مورد توجه قرار دهید.
گاهی محتوا نویس، هنگام نوشتن فراموش میکند که اصلا برای چه دارد مینویسد؟ این موضوع، مخاطب را نیز سردرگم میکند و او را به هدف موردنظرش نمیرساند. مثلا، شما دارید درباره ی سعدی، شاعر ایرانی و ویژگی شعر او صحبت میکنید، اما در طول نوشته، دیگر نامی از خود سعدی نمیآورید و گویی اصلا مشخص نیست ویژگی چه چیزی و چه کسی را دارید بیان میکنید؟
بنابراین، سعی کنید در طول نوشته، مدام به خود و مخاطب یادآوری کنید که دارید درباره چه موضوعی صحبت میکنید و به دنبال چه هدفی هستید تا سررشته ی کلام از دست خواننده درنرود و فکرنکند که مطلب، آن چیزی که او میخواهد نیست.
مثلا، در این نوشته، مدام این نکته یادآوری شده است که این خطاها، موجب فرار مخاطب از خواندن نوشته میشود، بنابراین ما میدانیم که داریم هدف عنوان و مقدمه را همچنان دنبال میکنیم.
گرچه ممکن است فکرکنید چون نتیجه گیری در آخر مطلب قراردارد، پس مخاطب هم در آخر سراغ آن میرود، اما اشتباه میکنید! اغلب خوانندگان اجمالی، در اولین نگاه، سریع آغاز تا پایان متن را بررسی میکنند تا ببینند با چه هدفی شروع شده و در نهایت به کجا رسیده است؟ اگر نتیجه گیری و خلاصه نویسی خوب و مرتبط با متن نداشته باشید، خواننده در نگاه اول به این نتیجه میرسد که گرچه هدفش با شما یکسان است، اما با خواندن این نوشته، به نتیجه ی مطلوبش نخواهد رسید! پس، یک پایانبندی متناسب با هدف نوشته و آنچه در متن گفته شده است تنظیم کنید تا به اقناع مخاطب کمک کنید.
بررسی تمام نکات فنی سایت از نظر اصول سئو و ارائه پیشنهادات اصلاحی
گزارش جستجوی کلمات کلیدی مشتریان و رقبای کسب و کار شما
تولید محتوای متنی با کیفیت متناسب با نیازهای کاربران شما
تجزیه و تحلیل لینک های رقبا و برنامه ریزی لینک سازی برای سایت شما
هنوز کسی نظر نداده!
میتونی اولین نفری باشی که به ما بگی نظرت درباره این یادداشت چیه؟
اگر سوالی هم داری، می تونی همینجا بپرسی. زود جواب میدیم!